
باشي يا نباشي .. اين شب سر ميشود !
اما اين شب كجا و آن شب كجا؟!

ديشب با خدا دعوايم شد / باهم قهر كرديم
فكر كردم ديگر مرا دوست ندارد / رفتم گوشه اي نشستم / چند قطره اشك ريختم
و خوابم برد / صبح كه بيدار شدم مادرم گفت:
نميداني از ديشب تا صبح چه باراني مي آمد...

براي چشمانم
نماز باران بخوان...
بغض كرده...
ابريست...
اما نميبارد...

دودي كه از دهانم بيرون مياد دود سيگار نيست !
قلبم سوخته...
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2